اول از همه گفتن این نکته را لازم می‌دانم که آن چه در ذیل می‌آید نظر شخصی بنده است و از نظرات خوانندگانی که اطلاعاتشان از سیاست خارجی و روابط بین‌المللی از بنده بیشتر است، استقبال می‌کنم. بنابر این همانطور که تلاش نمودم تا لحن این نوشته کوتاه احترام‌آمیز بوده و نظر خود را به طور سنجیده بیان کنم از خوانندگان محترم خواهشمندم که نظر خود را بدون فحش و توهین بیان نمایند.

از انقلاب اسلامی ۴۵ سال و چند روز می‌گذرد. در این ۴۵ سال همواره بر موضع دشمنی با استکبار جهانی که آمریکا در رأس آن است، سخت ایستاده‌ایم. اما هرچند که این موضع قطعاً به نفع نظام و مردم و اسلام بوده و هست باید گفت که هرچقدر از آمریکا و رژیم صهیونیست بدی دیدیم ضرری که مدام از روسیه متحمل شده و می‌شویم خیلی زیاد است و شاید از خرابکاری‌های پی‌درپی آمریکایی‌ها زیان‌بارتر بوده است.

چند مثال می‌زنم.

جزایر سه‌گانه موضوعی است دارای حساسیت ویژه‌ای برای جمهوری اسلامی. توقع زیادی نیست که کشور دوست و متحد (روسیه) از مواضع ایران حمایت کند. اما در عمل روسیه نه تنها از مواضع ایران حمایت نکرد که به ساز طرف مقابل رقصید. بحث جزایر سه‌گانه را حتی آمریکا جرات نمی‌کند که به آن ورود کند پس چطور است که روسیه - آن هم پس از حمایت‌های فراوانی که ایران ازش کرده و می‌کند - حق ایران را نادیده می‌گیرد و انتظار دارد ایران دست رو دست بگذارد و واکنشی از خود نشان ندهد؟‌

در عرصه تجارت هم روسیه اگر دشمن ایران نیست ولی با این حال هیچ عقل سلیمی روسیه را دوست به حساب نمی‌آورد. شاهد این ادعا را در قراردادهایی که ما بین شرکت‌های ایرانی و روسی منعقد می‌شود می‌توان جست: وقتی به مفاد قراردادها دقت می‌کنیم درمی‌یابیم که تمام سود و نفع در یک طرف است و دردسر و چیزی شبیه استثمار در طرف دیگر به طوری که معلوم است روسیه، ایران را گاو شیرده می‌داند نه شریک.

روی هم رفته پر واضح است که وقتی مسکو از «رابطه راهبردی» با ایران صحبت به میان می‌کشد چشمش به منافع خودش است و استفاده‌ای که می‌تواند از منابع و غنائم طبیعی و انسانی فراوان ایران بکند؛ این در حالی است که ایران به دلائلی از جمله بی‌خردی و نابکاری برخی مسئولان و گوش به فرمان رهبری نبودنشان، هرچه دار و ندارش را دو دستی تقدیم روسیه می‌کند و اسمش را می‌گذارد دوستی و رابطه استراتژیک. نگاه بالادست به پاییندست روسیه در قبال ایران نیز در این به وضوح قابل مشاهده است که در دیدارهای دوجانبه روسیه وعده‌های شیرینی می‌دهد که بعدها وعده‌های سرخرمن از آب در‌می‌آید. پوتین در دیدار با رهبری و رئیسی از اهمیت ایستادگی در مقابل آمریکا و تغییر نظم جهانی صحبت می‌کند اما در شورای امنیت یا هر محفل بین‌المللی دیگری وقتی موضوع ایران مطرح می‌شود روسیه زیر قول‌ها و وعده‌هایی که داده را می‌زند و به ایران پشت می‌کند. کی تا حالا دیدیم که روسیه برای حمایت از ایران و رفع تحریم‌ها از حق وتوی خود استفاده کرده است؟‌ روسیه حرف‌های شیرین و وسوسه‌کننده‌ای می‌زند اما وقتش که برسد غیبش می‌زند.

استقلال و آزادی‌ای که برایش انقلاب کردیم چه شد؟‌ وقتی از زیر سایه بردگی و استعمارگری آمریکایی‌ها بیرون آمدیم قرار بود دیگر هیچ وقت زیر سایه بردگی و استعمارگری هیچ کشور دیگری نرویم. اما به نظر می‌رسد روسیه با دشمنی ظاهری‌اش با آمریکا توانست برخی مسئولان را قول بزند و خود را مدافع ایران جا بزند تا از پشت خنجر بزند. آیا بهتر نبود به سیاست نه شرقی نه غربی برگردیم؟ روابط اگر بر پایه برابری و احترام متقابل نباشد (نظیر چیزی که با ونزوئلا و آفریقای جنوبی داریم) چه ارزشی دارد؟

این هم هست که روسیه زیربنای روابط ایران با کشورهای ثالث را نامحکم و شکستنی می‌کند. این که عمدا این کار را می‌کند یا نه را باید نزد شخص پوتین جویا شد. اما باید پذیرفت که کشورهایی که مصلحتاً خود را متحد ایران معرفی می‌کند هرگاه که پای روسیه به خاکشان باز شود نفع خود را در تن دادن به میل روسیه و پشت کردن به ایران می‌بینند. نمونه بارز این قاعده را در سوریه پیدا می‌کنیم، دقیقا در بندر لاذقیه. سوریه این بندر استراتژیک را به روسیه واگذار کرد اما خبری از واگذاری هیچ بخشی از اراضی سوریه به ایران نیست. این در حالی است که ایران برای دفاع و حمایت از دولت اسد سنگ تمام گذاشت و برای مقابله با داعش هزاران سرباز ایرانی شهید و جانباز شدند. خون روسی‌ها رنگین‌تر است مگر؟‌ برای بازسازی زیرساخت‌ها و اماکن زیارتی شوریه هم ایران میلیاردها دلار هزینه کرده، آن هم زمانی که ملت ایران تحت فشار تحریم‌ها رنج بسیاری کشیده، اما با این وجود می‌بینیم که سوریه در هر بزنگاهی رابطه با روسیه و پول ریختن در جیب روس‌ها را بر رابطه با ایران ترجیح می‌دهد.

منظور از این نوشته این نیست که بگوییم روسیه بد است و آمریکا خوب است و باید با آمریکا کنار باییم. ابدا. اما با این حال به نظر می‌رسد همانقدر که برای دشمن‌شناسی زحمت به خرج می‌دهیم در انتخاب کشورهای دوست هم احتیاط پیشه کنیم. از کجا معلوم است چین دوستی مطمئنتر از روسیه خواهد بود؟‌ تاریخ ایران نشان می‌دهد که از هر که به او اعتماد کرده‌ایم، ضرر دیده‌ایم. خودکفایی یعنی همین: خود را به هیچ کشور دیگری وابسته نکنیم.